استراتژی های ارزش آفرینی در شركت های هلدینگ

شركت مادر در قياس با حالتي كه كسب و كارها به طور مستقل عمل مي كنند و بازارهاي مالي نقش تخصيص منابع بر عهده مي گيرند ، قادر است كنترل بهتر و كارايي بيشتري در تخصيص منابع داشته باشد. علاوه بر اين شركت مادر دسترسي راحتي به اطلاعات داخلي كسب و كارها دارد كه ممكن است اين اطلاعات در دسترس تحليلگران مالي خارجي نباشد ، بنابراين شركت مادر قادر است با ملاحظات دقيقتري نسبت به كسب و كارها تصميم گرفته و توانمندي هاي بالقوه بين كسب و كارها را افزايش دهد، معمولا شرکت های مادر از یکی از روش های زیر به خلق ارزش می پردازند:

  • روش اثر مستقل (اثر انفرادی): تحت این روش، شرکت مادر عملکرد کسب و کارها را بصورت مستقل از یکدیگر(بصورت انفرادی) افزایش می دهد. همه شرکتهای مادر اثر انفرادی قابل ملاحظه ای را برروی کسب و کارهای خود اعمال می کنند و در ایجاد توافق و نظارت بر اهداف عملکردی، تصویب هزینه ها و مخارج سرمایه ای، انتخاب و جایگزینی مدیران کسب و کارها مداخله می نماید. این فعالیتها به خودی خود به معنی اعمال اثر قابل ملاحظه و قدرتمند بر روی کسب و کارها است.تعداد زیادی از شرکتها مادر پا را از این هم فراتر نهاده و در طیف مختلفی از موضوعات کسب و کارها اثر می گذارند. مانند تاثیرگذاری بر روی استراتژی های بازار-محصول، تصمیمات قیمت گذاری و توسعه منابع انسانی. اثر مستقل در خیل عظیمی از شرکتهای مادر از اهمیت حیاتی برخوردار است. شرکتهای دوور، بی تی آر، امرسون و آرتی زد با استفاده از روش اثر انفرادی موفق به ارزش آفرینی شده اند.

  • روش اثر ارتباطی: تحت این روش شرکت مادر از طریق ایجاد ارتباط بین کسب و کارها ارزش آفرینی می کند.

بسیاری از شرکتهای مادر از طریق افزایش میزان ارتباط بین کسب و کارهای مختلف ارزش آفرینی می کنند. شرکتهای مادر از طریق ساختار و فرایندهای تصمیم گیری، از طریق سیاست ها و خطوط راهنما، از طریق مکانیزم های قیمت گذاری انتقالی و از طریق فشارهای پرسنلی، تلاش دارند که ایجاد ارتباط بین کسب و کارها را تشویق و یا کسب و کارها را مکلف به ایجاد چنین ارتباطی کنند در حالیکه در صورت استقلال کسب و کارها( درصورتی که زیرنظر مادر نبودند)ایجاد چنین ارتباطی امکانپذیر نبود. با استفاده از این روش شرکت مادر قصد دارد ارزش کل کسب و کارهای تابعه (ارزش کل مادر) را بیشتر از مجموع تک تک شرکتهای تابعه سازد. برخی از واحدها ممکن است از سوددهی بالاترو  برخی ممکن است از سود دهی پایین تر یا با زیان مواجه باشند، مهم برای شرکت مادر خالص ارزش می باشد که از طریق ایجاد ارتباط بین کسب و کارها بوجود می آید. هدف شرکت مادر در این روش نشانه گیری مفهوم هم افزایی است. شرکتهای بنس وان، کانن، ای بی بی و یونی لیور نمونه هایی هستند که در ایجاد ارزش با استفاده از اثر ارتباطی موفق بوده اند.

  • روش اثر خدماتی و کارکردی : در این روش شرکت مادر به اتکا به ارایه خدمات بهره ور(کم هزینه تر) و هدایت های کارکردی کسب و کارها (ارایه کمک های عملیاتی در حوزه های وظیفه ای کسب وکارها) ارزش آفرینی می کند. در این روش شرکت مادر باید طیفی از خدمات و کارکردهای ستادی را برای کسب وکارهای تابعه ارایه کند. ارائه خدمات کم هزینه و اثربخش و نیز هدایت کارکردی کسب و کارهای تابعه توسط شرکت مادراساس ایجاد ارزش در این می باشد. باید توجه داشت که ارائه این خدمات از سوی مادر باید کم هزینه تر از برون سپاری باشد . در غیراینصورت ارزشی ایجاد نخواهد شد و شرکت مادر صرفا بر هزینه ها    می افزاید. خدمات و کارکردهای شرکت مادر تنها زمانی ارزش آفرین است که اعمال اثر مادری توجیه اقتصادی داشته باشد. به بیانی ساده تر نفعی که از اثر مادری عاید کسب و کارها می شود باید بیشتر از هزینه های ارایه خدمات توسط مادر (پوشش هزینه کارکردهای مادر) و نیز بیشتر از هزینه هایی باشد که در این روش توسط واحدهای شرکت مادر به کسب و کارها تحمیل می شوند .در خیلی ازشرکتهای مادر هزینه های سربار و بوروکراسی ها بر ارزش ایجاد شده مادر فزونی یافته است و همین مساله موجب شده است کسب و کارهای تابعه وجود مادر را مخرب، غیرکارآمد و مداخله گر بدانند . شرکتهای تری ام، شل و صنایع کوپر از شرکتهایی محسوب می شوند که در ارایه خدمات و کارکردهای ستادی به کسب و کارهای تابعه موفق بوده اند.

 

  • روش فعالیتهای توسعه ای مادر (اثر پورتفلیو) : در این روش شرکت مادر با اتکا به تغییر ترکیب پورتفولیو کسب و کارها، ارزش آفرینی می کند. شرکتهای مادر علاوه بر اثرگذاری بر واحدهای کسب وکاری که از قبل در پورتفولیوی مادر بودند می توانند ترکیب پورتفولیو را نیز تغییر دهند (برترکیب پورتفولیو اثر بگذارند). شرکت مادر می تواند کسب و کاری را خریداری یا بفروشد ، می تواند به وسیله سرمایه گذاری شرکتی کسب و کار جدیدی را ایجاد کند ، می تواند به وسیله ترکیب کردن کسب و کارها یا تجزیه یک کسب و کار ، باز تعریفی از کسب وکارها را ارایه کند. چنین فعالیتهایی از سوی مادر می تواند منجر به ایجاد یا تخریب ارزش شود.برخی از شرکتهای مادر براین باورند که از طریق استفاده از فرصتهای نقدی برای خرید ارزان قیمت کسب و کارها ، شکل دهی یک سرمایه گذاری جدید که دارای فرصتهای رشد آتی است و یا از طریق بازتعریف کسب وکارها به گونه ای که آنها را در موقعیت رقابتی بهتری قرار دهد ارزش آفرینی می کنند.

شرکت مادر ممکن است کسب و کاری را به قیمت بالایی خریداری کند ،یا سرمایه گذاری ضرردهی را حمایت کند و یا در باز تعریف کسب و کارها راه اشتباهی را در پیش گیرد.شرکت هانسون نمونه ی بارزی از شرکتهای موفق در استفاده از اثر پورتفولیومی باشد.

شرایط ایجاد ارزش در روشهای چهارگانه

باید شرایط سه گانه زیر در تنظیم استراتژی سطح شرکتی مد نظر باشد تا فعالیتهای مادر منتهی به ایجاد ارزش شود:

  1. کسب و کارها، حاوی فرصتهایی باشند که مادر بتواند عملکرد را بهبود بخشد. این فرصتها و نقش مادر در استفاده از این فرصتها (عملیاتی کردن آنها) باید توسط مادر به خوبی درک شود.
  2. شرکت مادر باید ویژگی هایی داشته باشد که اجازه استفاده و عملیاتی کردن فرصتهای بهبود موجود در کسب و کارها را بدهد. این ویژگی ها ممکن است مدلهای ذهنی، ساختار، فرایندها، سیستم ها خدمات، منابع، افراد یا مهارتهایی باشد که با فرصتها تطابق داشته و بنابراین منتهی به ایجاد ارزش خواهد شد.
  3. شرکتهای مادر باید از ویژگی هایی که تناسب ضعیفی با فرصتهای موجود در کسب و کارها دارد دوری جویند و بطور خاص با استفاده از قراردادهای عدم تمرکز از دخالت از امور مخرب ارزش، اجتناب کنند، یعنی شیوه مادری باید برای کسب و کارها مناسب باشد.

خدمات کلینیک مشاوره مدیریت ایران(IranBSC):

– ارائه خدمات مشاوره ، پیاده سازی و آموزش برنامه ریزی استراتژیک در شرکت های چند کسب وکاره و هلدینگ‌ها

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کلیه حقوق محتوای این سایت متعلق به کلینیک مشاوره مدیریت ایران می باشد و هرگونه کپی برداری پیگرد قانونی دارد